این هفته، هفته ی کتاب است، هفتهای که هر ساله در آن به ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی پرداخته میشود. در این میان گروهی فواید کتابخوانی را برمیشمرند و گروهی دیگر پایین بودن سرانه مطالعه در ایران در مقایسه با دیگر کشورها را یادآور میشوند و دلایلی مانند گرانی کتاب، مشغله افراد و توسعه فضای مجازی را برای آن تکرار میکنند، غافل از اینکه در کشورهای دیگر کتاب از این گرانتر و ساعات کار مفید افراد از این بیشتر است و توسعه فضای مجازی نیز پیش و بیش از کشور ما اتفاق افتاده است.
برخلاف شعار امسال هفته کتاب باید اذعان کرد که «ایران نمیخواند». اما چرا کتاب نمیخوانیم؟ آنچه در ادامه میآید دلایلی سنجیده و پژوهیده و حاصل مواجهه و گفتوگوهای دلسوزانه و آسیبشناسانه نگارنده با اقشار گوناگون جامعه بهویژه در ۱۰ سال اخیر است.
۱- کتاب نمیخوانیم چون از کتاب خواندن خوشمان نمیآید و نمیدانیم که بسیاری از این “خوشم میآید”ها و “خوشم نمیآید”ها بهکلی بیاعتبارند، زیرا براساس آموختههای تلقینی و سلیقهای و تجارب پیش پا افتاده و دم دستی ما در محیط خانواده، تحصیل و کار و… و متاثر از افراد عموما همسطح با ما شکل گرفتهاند و مادامی که با مطالعه و تلمذ از انسانهای آگاهتر از ما محک نخوردند، معیار خوبی برای تصمیمگیریها و انتخابهای ما نیستند.
۲- کتاب نمیخوانیم چون بر این باور نادرستیم که با افزایش سن، عقل نیز به خودی خود رشد میکند و نمیدانیم رشد عقلی اکتسابی است و با فعالیت و پرورش فکری به دست میآید و بهترین محرک ذهن برای این منظور مطالعه است.
۳- کتاب نمیخوانیم زیرا فکر میکنیم پیچیدهترین مسائل را در هر عرصهای میتوانیم با ذهن پرورشنیافته و معلومات ناقص خود سادهسازی کنیم اما نمیدانیم که حتی مفاهیم بهظاهر ابتدایی نیز زوایایی تکمیلی و مراتبی پیشرفته دارند که در این قاعده نمیگنجند و خاماندیشیهای ما راهی به آنها نخواهد داشت.
۴ – کتاب نمیخوانیم زیرا نمیدانیم کافی دانستن اطلاعات تصادفی حاصل از گشتوگذار در فضای مجازی جای مطالعات هدفمند را نمیگیرد، به دو دلیل:
– بارش اطلاعات پراکنده و گاه متناقض، ما را به قدرت تجزیه و تحلیل نمیرساند.
– بمباران خبری برای اذهان سرگردان موجب سردرگمی بیشتر بوده و خود موجب نوع دیگری از بیخبری است که توهم خبردار بودن از همه چیز را به همراه دارد.
۵- کتاب نمیخوانیم زیرا از فواید و عواید داشتن ذهن باز، برتر و تحلیلگر، احساسات عالی، روشن و مجرب و بیان پربار، پخته و شیوا بی خبریم.
چرا کتاب نمیخوانیم؟
۶ – کتاب نمیخوانیم زیرا از شک کردن در مبانی باورهایمان می ترسیم و نگرانیم برای بیشتر دانستن مجبور به پذیرفتن نادرستی دانستههای قبلی خود شویم.
۷- کتاب نمیخوانیم زیرا با وجود رنج بردن از تناقضات فکری و حسی خود از آنها آگاه نیستیم.
۸- کتاب نمیخوانیم زیرا خود را بینیاز از مطالعه میدانیم، به دو دلیل:
– توهم همهچیزدانی داریم و از فرط ناآگاهی مسأله مبهمی برایمان وجود ندارد.
– لذت و منفعتی در آن نمیبینیم و آن را زحمتی میدانیم که مابهازای مستقیم مالی ندارد.
۹ – کتاب نمیخوانیم چون کتاب نخواندهایم؛ بدین معنا که خود را آن قدر موظف به انجام این کار نکردهایم تا به آن نقطه صفری برسیم که سرآغاز چشیدن لذت شناخت خود و دنیای پیرامون است و مدخل ورود به جهانی فراتر که علایق و سلایق ما در آن به پرواز درمیآید و هر بار سطحی بالاتر و اوجی تازه را تجربه میکند که قابل مقایسه با سطح نازل و عامهپسند پیشین نیست.
۱۰ – کتاب نمیخوانیم چون هنوز در دوره فرهنگ شفاهی به سر میبریم و ملتی شنیداری هستیم.