تاریخ بیهقی
از جمله آثار گرانسنگ نثر فارسی است که با توجّه به موضوع آن، در دو حوزه ادبیّات و تاریخ، مورد نقد و بررسی قرار میگیرد. یکی از مهمترین پرسشهایی که در باب این کتاب مطرح است، میزان حجم و محتوای این کتاب است. موضوع تاریخ بیهقی، چنانکه امروزه در دست ماست، روایتگر چگونگی به قدرت رسیدن مسعود غزنوی و حوادث دوران زمامداری وی تا اندکی پیش از مرگ اوست. ظاهراً بیهقی در پی تکمیل تاریخ خویش تا پایان دوران مسعود و نوشتن تاریخ جانشینان مسعود نیز بوده است. عدّهای از پژوهشگران بر اساس پارهای از مطالب کتاب و نیز سخنان ابنفندق و اشارات چندی که در بعضی از کتابها آمده است، چنین استنباط کردهاند که حجم این کتاب، بسی فزونتر از آن چیزی است که امروزه در دسترس است. در مقاله حاضر، با طرح پرسشها و فرضیهها و نیز آوردن مطالبی از خود متن تاریخ بیهقی، نشان دادهایم که تاریخ بیهقی کتابی فراتر از آنچه امروزه در دسترس همگان است، نبوده است و حدّاکثر چیزی که میتوان بیان کرد، این است که بیهقی در پی طرحی کلان برای نوشتن تاریخ محمود، مسعود و دیگر جانشینان ایشان بوده که بنا به دلایل نامعلوم از انجام آن بازمانده است.